جدول جو
جدول جو

معنی هابط کردن - جستجوی لغت در جدول جو

هابط کردن
فرود آوردن، پرت کردن انداختن، خوار کردن فرود آوردن نزول دادن، پرت کردن انداختن، خوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لابه کردن
تصویر لابه کردن
التماس کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساقط کردن
تصویر ساقط کردن
افکنده دور افکندن چیزی، کسی که کسی را ازشغل خود برکنار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
محقق کردن، مدلّل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غایط کردن
تصویر غایط کردن
ریستن ریدن پلیدی کردن دفع کردن فضولات
فرهنگ لغت هوشیار
تضرع کردن زاری کردن: تر و خشک یکسان همی بدرود و گر لابه سازی همی نشنود. (شا. لغ)، درخواست کردن التماس کردن، تملق گفتن چاپلوسی کردن، فریب دادن
فرهنگ لغت هوشیار
در هم ریختن آشفتن، گولاندن، تباهاندن درهم آمیخته کردن آشفته کردن: سلجوقیان بعد از شکست خصمان... جمله دیار خراسان آشفته و مخبط کردند، تباه کردن، پریشان عقل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هابط آمدن
تصویر هابط آمدن
هابط شدن فرود آمدن، فروتنی کردن، فرو افتادن ستاره هابط شدن: (اگر زعزم وزحزم تو آفریده شدی بطبع راجع و هابط نیامدی اختر) (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبوط کردن
تصویر هبوط کردن
ازبلندی به پستی آمدن فرودآمدن نزول کردن، تنزل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هباب کردن
تصویر هباب کردن
بنشاط آوردن، ستوربرای تند رفتن: (گرچه اوراحالت مهمازنیست راندمی چون شب هبابش کردمی) (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
((~. کَ دَ))
مدلل ساختن، محق شمردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ساقط کردن
تصویر ساقط کردن
((~. کَ دَ))
افکندن، کسی را از شغل خود برکنار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از غایط کردن
تصویر غایط کردن
((~. کَ دَ))
مدفوع کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تابع کردن
تصویر تابع کردن
Subordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ثابت کردن
تصویر ثابت کردن
Steady
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لابی کردن
تصویر لابی کردن
Lobby
دیکشنری فارسی به انگلیسی
стабилизировать
دیکشنری فارسی به روسی